آموزش اخلاق به کودکان نوپا و خردسالان



برخی از والدین فکر می‌کنند آموزش اخلاق به کودکان نوپا و خردسالان چندان خردمندانه نیست؛اما این باور اشتباه می باشد. 
کودکان باید تا قبل از سن ۵ سالگی‌ برخی از ارزش‌های اساسی را یاد بگیرند. 
ارزش اول: راستی و درستی
به کودکان کمک کنید راهی برای بیان حقیقت پیدا کنند.

به عقیده متخصصان حوزه روانشناسی کودک، بهترین راه برای تشویق کودکان به صداقت‌ و درستی این است که خودتان آدمی روراست باشید و این را به آنها نشان بدهید.
مثال: زیبا مادر سیما (دختر ۴ ساله )معتقد است سیما و دوستش زهرا باید کمتر باهم وقت بگذارنند، چون این‌روزها زیاد باهم دعوا می‌کنند. وقتی مادر زهرا برای هماهنگی قرار بعدی تماس می‌گیرد، مادر سیما در پاسخ می‌گوید فرزندش بیمار است!

سیما با شنیدن این حرف شگفت‌زده از مادرش می‌پرسد «مامان من مریضم؟ من چِم شده؟!» زیبا که از نگاه نگران فرزندش جا می‌خورد به او می‌گوید «گفتم تو مریضی تا مامان زهرا ناراحت نشه! سپس فرق بین انواع دروغ را برای فرزند خود توضیح می‌دهد که چیزی از نامفهوم بودن ماجرا در ذهن او کم نمی‌کند. تنها چیزی که سیما می‌فهمد این است که دروغ‌ گفتن اشکالی ندارد و اینکه بعضی وقت‌ها آدم‌ها آگاهانه دروغ می‌گویند.

کودکان سرنخ‌ها را از شما می‌گیرند؛ پس باید از هر نوع نیرنگی دوری کنید حتی اگر پیش‌ پا افتاده و بی‌اهمیت باشند. مثلا هرگز جمله‌ای مانند «به مامان نگیم که امروز ظرف را شکستیم» را به بچه‌ها نگویید. 
به کودک‌ تان نشان بدهید که با دیگران صادق هستید. بهتر بود زیبا این‌ طور می‌گفت: به نظرم امروز برای دیدار بچه‌ها مناسب نیست. چندوقتی هست که خیلی باهم بگومگو می‌کنند. به‌نظرم بهتره یه مدت از هم دور باشند.

یکی دیگر از راه‌های تشویق به روراست بودن اجتناب از واکنش اغراق‌آمیز در برابر دروغگویی بچه‌ها است.
 بهتر است به کودک‌ تان کمک کنید تا راهی برای گفتن حقیقت پیدا کند.
 وقتی مادر درسا ۴ ساله متوجه شد یکی از گلدان‌هایش به‌هم‌ریخته و یکی‌دو شاخه‌ی آن شکسته‌اند، به‌سرعت فهمید کار دخترش است. پیش‌تر هم دیده بود درسا عروسکش را از ساقه‌ها و شاخه‌ها بالا می‌برد و به او هشدار داده بود که نباید این‌کار را بکند. 
وقتی او از درسا توضیح خواست این پاسخ را شنید: «کار گربه بود!» مادر درسا منطقی و آرام گفت: «بهت قول می‌دم دعوات نمی‌کنم دخترم؛ الان خوب فکر کن و به من بگو واقعا چی شده.» کمی بعد درسا اصل ماجرا را تعریف کرد.

بنابراین درسا مجبور شد ریخت ‌و پاشش را تمیز کند و عصر آن روز از تماشای تلویزیون محروم شد(تنبیه). درعین‌حال مادر درسا فراموش نکرد به کودکش نشان بدهد که شنیدن حقیقت از زبان او چقدر برایش مهم و ارزشمند بوده است. در این مسیر، او درس مهمی به کودکش آموخت: حتی اگر روراستی همیشه آسان نباشد، تو و دیگران همیشه با گفتن حقیقت احساس بهتری خواهید داشت.

ارزش دوم: عدالت؛ بر جبران کردن تأکید کنید

در دورهمی خانوادگی، محمد و مونا ۴ ساله درحال ساختن خانه با لگو بودند. ناگهان مونا با ضربه‌ای خانه ی محمد را خراب کرد؛ محمد هم زد زیر گریه! پدر مونا که شاهد ماجرا بود با آهنگی سرزنش‌آمیز به دخترش گفت که معذرت بخواهد. مونا از روی اجبار گفت :ببخشید
سپس پدر مونا او را کنار کشید و پرسید: «چرا خانه ی محمد رو خراب کردی؟» پاسخ مونا این بود که او از اینکه خانه ی او بزرگ‌تر بود، عصبانی شده است! پدر در پاسخ گفت با اینکه احساس مونا را درک می‌کند، این دلیل نمی‌شود که خانه ی محمد را خراب کند. سپس او را فرستاد که که به ادامه‌ی بازی‌اش برسد.

واکنش پدر خیلی شبیه رفتارهای روان‌کاوانه‌ است. او کاری کرد که دخترش احساساتش را بشناسد، آنها را توصیف کند و بفهمد چرا چنین رفتاری انجام داده است.
 اما این کافی نیست! 
برای درک درست عدالت، پدرومادر باید کودک را تشویق کنند گامی برای جبران اشتباهش بردارد. مثلا پدر می‌تواند مونا را ترغیب کند که در ساخت خانه ی دیگری به محمد کمک کند یا به‌نشانه‌ی عذرخواهی برایش خوراکی ببرد.

گفتن «ببخشید» برای بچه‌ها ساده است؛ با گفتن آن به‌سادگی از قید بازخواست رها می‌شوند؛ بدون اینکه به کاری که کرده‌اند فکر کنند.
 تأکید بر جبران اشتباه پیام محکم‌تری را منتقل می‌کند. اگر می‌دانید کودک‌تان رفتار ناشایستی با دیگری داشته است، به او کمک کنید راهی برای جبران رفتارش پیدا کند. مثلا کودک وقتی اسباب‌بازی دوستش را می‌شکند، می‌تواند یکی از ماشین‌هایش را به او بدهد. پس از چند ساعت نیش‌وکنایه‌زدن به خواهرش می‌تواند با کشیدن نقاشی دلش را به‌دست بیاورد.
 با تشویق کودک به یافتن راهی برای جبران، بر اهمیت رفتار عادلانه تأکید می‌کنید؛ ارزشی که در آینده و برای کنار آمدن با دنیای پیچیده‌ی روابط فردی و گروهی به او کمک می‌کند.

ارزش سوم: قاطعیت؛ تشویق کودکان به پذیرفتن چالش‌ها

تیارا ۵ ساله نقاشی‌اش را به مادرش نشان داد و این را شنید: «چه قشنگ و رنگارنگ!» تیارا به اتاقش دوید و یکی پس از دیگری نقاشی‌هایش را برای مادرش آورد و نشان داد.
به نظر مادر تیارا نقاشی‌های بعدی سرسری و شلخته بودند و او نمی‌دانست چه واکنشی نشان بدهد! یک پاسخ مناسب می‌تواند این باشد: تیارا این نقاشی‌ها به خوبیِ نقاشی اولت نیستند؛ برای اینها هم همون‌قدر زحمت کشیدی؟!

بهترین راه برای تقویت آن خوددرای از تعریف ‌و تمجید‌های بی‌مورد و ارائه بازخوردهای صادقانه به‌شکلی ملایم و حمایت‌گرانه است.

راه دیگر برای تربیت فرزندان قاطع، تشویق آنها به انجام کارهایی‌ست که به‌سادگی میسر نمی‌شوند.
 گام بعدی ستایش آنها به‌خاطر قدم برداشتن در این مسیر است. مثلا اگر پسرتان یادخترتان خجالتی‌ است او را تشویق کنید تا به بچه‌های دیگر نزدیک شود (این یکی از راهکارهای کمک به کودک خجالتی است)؛ حتی اگر باعث اضطراب کودک و ترس او می‌شود. اگر دخترتان  یاپسرتان به ‌تندی از کوره می‌رود، به او روش‌هایی را برای کنترل خشم (مانند شمردن تا ۱۰ یا نفس عمیق کشیدن) یاد بدهید.
 به بچه‌ها به‌خاطر موفقیت در انجام این کارهای دشوار تبریک بگویید و نشان بدهید متوجه تلاش‌شان شده‌اید. کودک با شنیدن «آفرین! می‌دونم کاری سختی بود. باریکلا!» به خودش افتخار می‌کند و با قاطعیت بیشتری برای ادامه‌ی این رفتارها تلاش می‌کند.

ارزش چهارم: ملاحظه؛ به بچه‌ها یاد بدهید به احساسات دیگران توجه کنند


سحر از اینکه دخترهای ۳ و ۴ ساله‌اش همیشه هنگام خرید مدام غر می‌زدند و دعوا می‌کردند، به ستوه آمده بود. سرانجام یک بار به آنها گفت: «ما باید کاری کنیم که موقع خرید هیچ‌کدوم‌مون ازجمله من اذیت نشیم!» او از دخترانش خواست برای داشتن خریدی بهتر پیشنهاد بدهند. دخترک ۴ ساله پیشنهاد داد از خانه با خودشان خوراکی بیاورند تا برای خرید کیک و شکلات غر نزنند. کوچولوی ۳ ساله هم گفت می‌خواهد یواش برای خودش آواز بخواند تا دیگر ناراحت نباشد.
دخترها به حرف‌شان عمل کردند و دفعه‌ی بعد همگی خرید خوب‌وخوشی داشتند. هنگام ترک فروشگاه دختر کوچک‌تر از مادر پرسید: «مامان باز هم ناراحتی؟» مادر به بچه‌ها اطمینان داد که ناراحت نیست و از اینکه هیچ‌کس ناله و شکایت نکرد خوشحال است.

این تمرین‌های کوچک به بچه‌ها کمک می‌کند ارزش ملاحظه‌کردن را بفهمند. در گذر زمان حتی کودکان هم متوجه تأثیر کلمه‌ها و رفتارهایشان بر دیگران می‌شوند و می‌فهمند اگر با دیگران به‌خوبی رفتار کنند، دیگران هم با آنها همان‌طور رفتار می‌کنند.

ارزش پنجم: عشق؛ در مهرورزی بخشنده باشید

پدرومادرها فکر می‌کنند بچه‌ها به‌شکل ذاتی به دیگران عشق می‌ورزند و محبت‌شان را بی‌دریغ به دیگران نثار می‌کنند. البته این درست است. اما برای ادامه‌دار بودن این رفتار، عشق و محبت باید دوسویه باشد. شاید عجیب باشد که بدانید طی یک روز پرمشغله‌ی معمولی، بچه‌ها کمتر از هرچیزی، با شنیدن «دوستت دارم» خوشحال می‌شوند!

به کودک‌تان نشان دهید که به آدم‌های مهم در زندگی‌تان عشق می‌ورزید. در مقابل کودکان همسرتان را در آغوش بگیرید. با بچه‌ها درباره‌ی اینکه چقدر پدربزرگ و مادربزرگ، خاله‌ها، عمه‌ها، دایی‌ها و عموهایشان را دوست دارید و قدرشان را می‌دانید صحبت کنید. مهم‌تر از همه نباید روزتان را بدون نمایش عشق و محبت‌تان به کودک دلبندتان به پایان برسانید. عشق‌تان را به روش‌های غافلگیرکننده به کودک خود ابراز کنید؛ مثلا در جامدادی‌اش یادداشت بگذارید، روی آینه‌ی دست‌شویی برچسب قلب بچسبانید تا هنگام مسواک زدن آن را ببیند، بی‌دلیل بغلش کنید. نگذارید شلوغی صبح‌ها و آشفتگی عصرها شما را ابراز عشق‌تان وا بگذارد.

هرچه بیشتر کودک‌تان از شما «دوستت دارم» را بشنود، بیشتر به شما «دوستت دارم» می‌گوید. هرچه بوسه و آغوش در خانه‌تان بیشتر باشد، عشق و محبت در آن بیشتر می‌شود. کودکی که در ابراز عشقش به ما رها و آزاد باشد، بزرگ‌ترین ارزش در وجودش پرورش یافته است.






بازگشت به گروه فرزند پروری  


نظرات شما درباره این مطلب :

نام :


پست الکترونیکی :


نظر شما در مورد آموزش اخلاق به کودکان نوپا و خردسالان :



سایر نظرات :

نظری ثبت نشده است.