من به همه هورمونهای بارداری فکر میکنم که همراه با خودشان مقداری از نگرانیها را به همراه میآورند. به خصوص در اولین بار من بهترین بخش از سه ماهه سوم بارداری و اولین ماههای زندگی فرزندم را صرف نگرانی در مورد همه تصمیمهای خیلی کوچک میکردم.
با فاصله گذاشتن بین تولد فرزندانم (آنها پنج سال با هم فاصله دارند) زمانی که فرزند دومم به دنیا آمد من خیلی آرامتر شدم. چرا؟ چون آموختم که نگرانی هیچ فایدهای ندارد و باید از کارهایی که بچه انجام میدهد لذت برد و وقتی که آرام باشید بیشتر کارهای او سرگرم کننده به نظر میرسد.
بنابراین چه چیزی من را شبها در کنار یک نوزاد گرسنه بیدار نگه میداشت؟ وسواس در مورد اینکه همه چیز آماده، ساخته، شسته و استریلیزه شده باشد تا اینکه کودک از آنها استفاده کند. میخواستم که همه چیز در سطح عالی شروع شود اما در عمل اجرا کردنش خیلی سخت است. به زودی متوجه میشوید که در حال تلاش برای خلق کردن یک خانه عالی در هفتهایی که کودک به خانه میآید هستید اما حدس میزنید که کار درست چه باشد؟
کودک در واقع به خود شما و کمی لباس یک تکه، لباس خواب استرچ، پتو، یک جای نرم برای خوابیدن (بچههای من بعد از دو هفته بودن در گهواره مستقیما به تختخواب رفتند)، غذا و البته پوشکها و کهنههای زیادی نیاز دارد. کاری که میتوانید انجام دهید اما اگر بر روی دیوار اتاق خانه نقاشی نکنید و ساعت خانه را برای تولد کودک عوض نکنید، کودکتان متوجه نبودش نخواهد شد!
یک تغییر کوچک در برنامه کودک؛ میتوانم به خاطر بیاورم که در فهرستی که روی یخچال چسبانده بودم که هر روز بچهام چقدر پوشک مصرف میکرد، چند بار و چقدر غذا میخورد، چه وقت چرت میزد و چرت زدنش چقدر طول میکشید. فکر نکنید که اشتباه میکنم. اینکه همه این چیزها تحت تسلطتان باشد خوب است. فقط تلاش نکنید که به این چیزها بیش از حد فکر کنید.
گاهی بچهها خوابآلودتر یا گرسنهتر از حالت معمول هستند درست مثل ما! و حتی وقتی که در انجام کارها خیلی ماهر باشید، چیزی پیش میآید که روال روزانهتان را تغییر میدهد بنابراین انجام کارها بدون آماده سازی همیشه هم چیز بدی نیست.
پیوند نداشتن با بچه. چرا بچه هنوز به من لبخند نمیزند؟ چرا وقتی که پدرش او را بغل میکند میخندد اما وقتی که من بغلش میکنم گریه میکند؟ حقیقت این است که همه نوزادان جادوئی هستند به خصوص وقتی که شما حس نمیکنید که حالشان خوب نیست.
اما شما با بچه پیوند دارید چون بچه در درون شما شروع به رشد کرده است. اگر به حرف من باور ندارید فقط منتظر بمانید تا اینکه در حدود 8 ماهگی او اضطراب جدائی را تجربه کند و دیگر فقط با شما آرام میشود!
میتوانم همینطور این بحث را ادامه بدهم اما حقیقت این است که به هر حال شما به نگرانیتان ادامه میدهید. اگر بگویم که اکنون دیگر نگرانی جدیدی را تجربه نمیکنم؛ مثلا فرستادن پسر بزرگم به اردوی مدرسه بدون اینکه خودم با او بروم، دروغ گفتهام. اما گاهی اوقات باید یک قدم به عقب برداشت و نفس عمیقی کشید چون این کار به من کمک میکند تا بفهمم که بچههایم قدرت خودشان را دارند و برخی کارها خودشان جلو میروند. حداقل این چیزی است که تلاش میکنم به خودم بگویم.
خرید اسباب بازی موزیکال و چراغ دار کودک
بیشتر بخوانید:
بهترین تفاوت سنی بین بچه ها چقدر است؟
انتقال از گهواره به تخت خواب بزرگ
فروشگاه اینترنتی اسباب بازی ، کلیه حقوق این سایت متعلق به بازی دان می باشد و کپی برداری از تصاویر و مطالب آن پیگرد قانونی دارد. «تمامی کالاها و خدمات این فروشگاه، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه میباشند و فعالیتهای این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است.»