چهار شیوه تربیت فرزند



چهار شیوه تربیت فرزند
تفاوت فاحشی بین فرزندسالاری و والدین‌سالاری نیست. در واقع عدم‌آموزش والدین در رابطه با نحوه تربیت کودک، می‌تواند به یکی از این دو بدل شود و در نهایت این خروجی کودک است که دچار مشکل خواهد شد. در واقع دو حیطه در نظام تربیتی والدین وجود دارد. یکی حیطه «عاطفی»، دیگری حیطه کنترل یا «اقتدار». بر اساس این دو حیطه سبک‌های فرزندپروری به چهار دسته تقسیم می‌شوند:


1- فرزندپروری مقتدرانه (علمی)
2- فرزندپروری مستبدانه
3- فرزندپروری سهل‌گیرانه
4- فرزندپروری بی‌اعتنا


در سبک فرزندپروری «مقتدرانه»، گرما و محبت به همراه کنترل رفتار‌های کودک به تعادل رسیده‌اند و ثبات و پایداری والدین در رفتارشان با کودک احساس امنیت در کودک به‌وجود می‌آورد. این سبک باعث تولید کودکی خلاق، با اعتماد به نفس، با عزت‌نفس و مسوولیت‌پذیر می‌شود و تقریبا با هر سرشتی سازگار است.
در سبک فرزندپروری «مستبدانه»، گرما و محبت والدین کم است و در مقابل کنترل بر رفتار کودک شدت بیشتری دارد. این سبک، کودکانی دمدمی‌مزاج و پرخاشگر که دچار اختلالات رفتاری شدید هستند را تولید می‌کند و چنین کودکانی از امنیت کافی برخوردار نمی‌شوند.
در سبک فرزندپروری «سهل‌گیرانه»، گرما و محبت زیاد ولی کنترل و نظارت کم است. اینها کودکانی پرخاشگر و ناپخته و خارج از کنترل و اصطلاحا «لوس» تولید می‌کنند.در سبک فرزندپروری «بی‌اعتنا»، هم سطوح گرما و محبت پایین است، هم کنترل و نظارت. این والدین، کودکانی متوقع، سرکش و نافرمان تولید می‌کنند.
در دهه‌های اخیر جامعه انسانی دستخوش تغییرات بسیاری شده و تربیت کودکان برای والدین بسیار دشوار‌تر از نسل‌های گذشته شده. اگر یکی از مهم‌ترین‌ دستاورد یک ازدواج را، فرزندان حاصل از آن در نظر بگیریم، به این نتیجه می‌رسیم که والدین باید آموزش ببینند و در تربیت کودک خود مهارت‌هایی به‌دست آورند تا بتوانند انسان‌های سالمی، به لحاظ روان به جامعه تحویل دهند. اگرچه همه ما پدر و مادر هستیم ولی این مهارت‌ها می‌تواند از ما پدر و مادر بهتری بسازد درست مانند اینکه همه ما می‌توانیم بدویم ولی یک دونده حرفه‌ای نیاز دارد مهارت‌های بیشتری به‌دست آورد.طبق مطالعات علمی به اثبات رسیده بیش از 60‌درصد شخصیت روانی انسان در شش‌سال اول تولد شکل می‌گیرد و این نشان‌دهنده اهمیت این بخش از زندگی انسان است. هرچند تربیت فرزند امری است مستمر، اما این شش‌سال از مهم‌ترین و بنیادی‌ترین دوره‌های حیات هر فرد به حساب می‌آید، البته به این نکته توجه داشته باشید که هر زمانی والدین این آموزش‌ها را ببینند می‌توانند بخش عمده‌ای از گذشته کودک را جبران کنند. 

در واقع، کودکی نامناسب و روابط معیوب والدین و کودک، خاستگاه بسیاری از آسیب‌های روانی است و برای جلوگیری از صدمات روانی نسل‌های بعد نیز آموزش والدین مثمرثمر خواهد بود. آسیب‌های روانی همانند یک میراث شوم از نسل‌های متمادی به ما رسیده و تضاد قابل‌لمسی وجود دارد و آن اهمیتی است که دنیای مدرن امروز در کل به کودکان می‌دهد و بی‌توجهی که نسبت به آموزش والدین برای پرورش و رشد و سلامت‌روانی این موجودات می‌شود.

 متاسفانه امروزه وقتی ما صاحب فرزندی می‌شویم بدون اینکه کوچک‌ترین اطلاعی از کلیدهای تربیتی داشته باشیم به روش آزمون و خطا تربیت کودک را شروع می‌کنیم و در اصل کلید‌های رفتاری آن را آنقدر دستکاری می‌کنیم تا بر آن تسلط یابیم. غافل از اینکه تسلط، آن‌هم به هر شیوه‌ای، تمام ساختار روانی کودک را در هم شکسته و از او هر چیز خواهد ساخت جز انسانی با روان سالم. بسیاری از رفتارهای نامناسب امروز ما، همین‌طور مشکلات عدیده روانی همچون اضطراب، افسردگی و... نشات گرفته از عدم‌سلامت روان ماست. پس بیاییم با هم تلاش کنیم تا این میراث شوم ناشی از عدم‌آگاهی پدران و مادرانمان را که از نسل‌های متمادی به ما به ارث رسیده را به کودکانمان منتقل نکنیم و با یادگیری علم «پدری و مادری (parenting)» فرزندانی با روان سالم به جامعه هدیه کنیم. در پایان باید گفت رابطه والدین با کودک درست مثل رابطه خورشید با زمین است. این فاصله نباید آنقدر کم‌باشد که بسوزاند و نه باید آنقدر زیاد که همه چیز یخ بزند و از بین برود.

دکترحسام فیروزی . روان‌درمانگر کودک، نوجوان و خانواده






بازگشت به گروه دغدغه های خانواده  


نظرات شما درباره این مطلب :

نام :


پست الکترونیکی :


نظر شما در مورد چهار شیوه تربیت فرزند :



سایر نظرات :

نظری ثبت نشده است.